ریتم در معماری داخلی

ریتم در معماری داخلی به نوعی تکرار موسیقیایی برخی از عناصر گفته می‌شود. در یک فضا برای جلوگیری از احساس یکنواختی یا سکون، نیاز به تزریق جذابیت و احساس حرکت است. این احساس حرکت در فضاهای مختلف و به میزان مختلف می‌تواند احساسی از شور و نشاط را پدید آورد. برای مثال در محیط کار، احساس یکنواختی می‌تواند به فرآیند فعالیت‌ها آسیب برساند و برعکس، شور و نشاط بیش از اندازه در یک اتاق خواب، سبب اختلال در استراحت کاربر می‌شود. برای آنکه بدانیم اهمیت ریتم در معماری داخلی چیست، ابتدا باید به جایگاه ریتم در موسیقی و شباهت موسیقی با معماری بپردازیم.

گروه معماری و معماری داخلی کارمانی، با تجربه‌ای بالغ بر ۲۵ سال، در زمینۀ طراحی دکوراسیون داخلی در مشهد توانسته‌اند به مولفه‌های موثر بسیاری در این زمینه دست پیدا کنند. ریتم در معماری داخلی، یکی از ویژگی‌های بارز در طرح‌های موفق این گروه است که نه تنها ارزش معمارانه‌ای به فضای داخلی می‌بخشد، بلکه احساسی متناسب با ماهیت هر فضا به آن می‌بخشد. گروه معماری داخلی کارمانی با توجه به خواست و نیازهای کارفرما در هر فضا، به اهمیت ریتم، نور، رنگ و مولفه‌های موثر توجه داشته و بهترین فضا را در اختیار او قرار می‌دهد.

مقدمه

«هایدگر» برای تجسم بخشیدن به تصورات خود از هنر به مثالی منبعث از معماری متوسل می شود، او معماری را در کنار نقاشی، مجسمه‌سازی و موسیقی نشانده و به صراحت از آن تحت عنوان یکی از هنرهای «ذاتا شاعرانه» نام می‌برد. معماری یک هنر بصری است. درحوزۀ بصری اجزای سازنده‌ای وجود دارد که مرتبط با آن چیزی است که ما حوزۀ عقلانی‌اش می‌خوانیم و در عین حال بخشی از موسیقی نیز به حساب می‌آید. به گفتۀ شوپنهاور: معماری یک نوع مصالحه میان زیبایی و سودبخشی است. آگوستینوس می‌گوید: معماری از نظر من همان شهود است شهود زیبایی‌های ملکوت در عالم ماده با مکانیزمی به نام فضا.

ایده‌پردازی در موسیقی و شباهتش با ایده‌پردازی در معماری، اساسا گسترش بعد فضا در زمان و مکان تولید حجم، بعد، سطح، کشش و تمام صور مجسم و همینطور در حوزۀ موسیقی هم از گسترش مسئلۀ مکان و زمان اتفاق افتاده است. اما نقطۀ مرکزی مسئلۀ ایده است. ایده چگونه در موسیقی و معماری گسترش پیدا می‌کند؟ بحث ایده‌پردازی در موسیقی مثل یک نشانه است که در ساختمان معماری هم می‌شود آن را به سازه‌های کوچکتر و قابل گسترش تجسم کرد. اما آن خاستگاه مشترک مهم، بحث احساس موسیقی در فضای معماری و احساس معماری در فضای موسیقی است. مهم‌ترین چیزی که زمینه‌ساز تمام بحث‌های قیاسی و تطبیقی بحث موسیقی و معماری شده وجود این احساس مشترک است.

برخی مفاهیم مشترک در معماری و موسیقی

۱- ایدۀ خلق اثر:

چگونگی برخورد با موضوع است، یعنی کیفیت و محتوای اثر. در معماری بر اساس سبک خواسته شده، موقعیت، نیازهای فیزیکی طرح و … حاصل می‌شود. در موسیقی نیز تعیین سبک موسیقی، ریتم و ضرب آهنگ و … به عنوان ایده‌های اصلی اثر هستند. موسیقی و معماری به دلیل نسبت ذاتی با عدد و هندسه، و این دو با فلسفه، تاریخی نسبتا شفاف در تمدن اسلامی دارند. نقش برجستۀ این هنرها در بازنمایی ایده و عقیدۀ انسان مسلمان ایرانی، از موسیقی و معماری سرگذشت نامه‌ای برای کشف ذوق زیباشناسی ایران و ایرانیان ارائه کرده است.

۲- هماهنگی در معماری، رنگ‌بندی در موسیقی:

ترکیب عناصر معماری در یک فضا مستلزم سازماندهی و استفاده از الگوهایی است که این عناصر را به صورت معنی داری به هم ربط می‌دهد. در موسیقی و در بحث تنظیم به منظور ایجاد حس بیشتر اثر و تاثیر و تلقین آن بر شنونده با استفاده از نحوۀ اجرا و ترکیب سازها می‌توان به هماهنگی توام با تنوع دست یافت.

۳- ریتم و سکون:

استفاده تکراری از عناصر فضایی در معماری و کاربرد مکرر از یک ضرب و ریتم در موسیقی ممکن است به ترکیبی یکنواخت و خسته کننده منجر شود. از طرفی دیگر، تنوع طلبی افراطی به منظور ایجاد جذابیت بیشتر در آثار باعث ایجاد نوعی آشفتگی و هرج و مرج دیداری و شنیداری می‌گردد. ریتم پدیدۀ پیچیده‌ای است که در تمام آثار هنری جریان دارد. برای وی و تنها برای وی است، که در یک سلسله پدیده‌ها نظم برقرار می‌گردد تا بتواند به طور موزون معرفی شود. همان طور که اشاره شد، یکی از عناصر اشتراک این دو هنر یعنی موسیقی و معماری ریتم است.

ریتم

وجود ریتم در موسیقی از مفاهیم بنیادی است و به عنصر زمان وابسته است. یک اثر موسیقی را بیشتر می‌توان از ریتم آن شناخت تا از نت‌هایش. موسیقی دانان متفقاً برآنند که ریتم عنصر لاینفک موسیقی است و به آن حرکت می‌بخشد و جزء مهمی از یک اثر موسیقی را تشکیل می‌دهد و بر احساس و درک ما اثر می‌گذارد. مثلاٌ مارش به خاطر ریتم کوبنده‌اش هیجان انگیز است و لالایی با ریتم آرام و لطیف خود به انسان احساس آرامش می‌دهد. ریتم از یک حرکت فطری تابعیت می کند.

ریتم را در یک تعریف کلی، می‌توان احساس حرکت در موسیقی دانست که تاکیدی قابل ملاحظه بر نظم، نظمی تکراری و دورانی دارد.

و نیز اختلاف قوت و ضعف ضرب‌ها از آن درک می‌شود. دو عامل مزبور (نظم و اختلاف) در بسیاری از پدیده‌های طبیعی، مانند تنفس (دورۀ منظم «دم و بازدم» و اختلاف میان آن دو)، ضربان قلب (انقباض و انبساط آن)، حرکت آب دریا (جزر و مد) و دوره‌های چند زمانه مانند دورۀ شبانه روز، گردش سال‏ و … دیده می شود. ریتم در معماری داخلی: ساده‌ترین نوع آن تکرار منظم عناصر معماری در امتداد یک خط مستقیم است. سکون و توقف با مفهوم مکث در معماری جنبه‌ای کاربردی دارد. پاگرد پله‌ها، میادین و گره‌های شهری از نمودهای کاربردی آن است.

ریتم در معماری داخلی

همانطور که دیدیم ریتم می‌تواند فضایی را سرشار از جذابیت و حس حرکت کند یا برعکس احساس آرامش را در فضایی به وجود آورد. استفاده از تکنیک ریتم در معماری داخلی موضوعی است که این روزها کمتر به آن توجه می‌شود. عدم توجه به ریتم مجموعه‌ای از فضاهای تکراری و مشابه هم را در اختیار کاربر قرار می‌دهد که هرگز نمی‌تواند احساس تعلق به مکان را به مخاطبان القا کنند. ریتم در معماری داخلی می‌تواند علاوه بر جلوگیری از احساس یکنواختی، تمام فضاها مانند یک کل منسجم درک شوند.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید